زمان جاری : جمعه 14 اردیبهشت 1403 - 8:06 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



♥آخرین ارسال های پـــــــرنــــــس♥

کساني که عضو شدن نميتونن وارد شن از اين ادرس وارد شن http://pran3.rzb.ir/Login

کجا ؛ متاز ای یار ؛ مقصد خاک است

اینجا تالارگفتمان پرنس است مکانی برای اشتراک گذاری علایق و مطالب مفید شما ، مکانی آرام به دور از هیاهوی های دنیای بیرون
 

قلبقلبقلب

 

ارسال پاسخ
تعداد بازدید 506
نویسنده پیام
ali
آفلاین



ارسال‌ها : 2199
عضويت: 15 /6 /1391
وضعیتم اینه!
تشکرها : 673
تشکر شده : 375
سیمکارت من: سیمکارتم!
وب من : http://pran3.rzb.ir
شعر روس
اندیشناک آن دختر دورم
نیلوفر سفید
پیش رویم
بر آب غوطه می خورد
پرستوها به پرواز بال می گشایند
و سنجاقکی در برکه ی متروک
منزل کرده است.

آری
آن جا وعده گاه مان بود
و سرخوش از آن جا سیر می کردیم
به جنگل هایی که مدام
در گوش مان به پچپچه بودند.
چایی که نور
_تابنده بر برگ ها_
در غبار سبزش اعجاز می کرد.

من و آن دختر دور
تمامی گنجینه های خدا را می دیدیم
با هم
در نهال های بید
گاه سوسک های براق را می یافتیم و
گاه لاروهای زیبای حشرات را
که در هیات اسبان شطرنج بودند.

همه پاراهه های محبوب را
می دیدیم
بر تک تک درختان توس
نامی نهادیم
و جوان ترین نهالشان را
ماریا
ماریای سپید مقدس نامیدیم...

بارخدایا!
آماده ام
که پس پشت دیوارهای جاودانت
رنج های بیشمار را پذیره باشم
اما به من عطا کن
دیگربار
در سایه سار همان درختان
لختی بمانیم
به ما عطا کن!


ماریای سپید_ولادیمیر ناباکوف _ ترجمه: حمیدرضا آتش برآب

جمعه 11 اسفند 1391 - 12:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از ali به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: reza &
ali
آفلاین



ارسال‌ها : 2199
عضويت: 15 /6 /1391
وضعیتم اینه!
تشکرها : 673
سیمکارت من: سیمکارتم!
تشکر شده : 375
وب من : http://pran3.rzb.ir

پاسخ : 1 RE شعر روس
در آستان مرگ
تب لرز جاودانگی عذابم می دهد
ابر مه آلود فرود آمده است...
مرا غیر شوکران بویناکی
از شمایان نصیب نبوده است
ابلیس های سرخ و عریان بر سرم ریزید.

به سویم خزید
فریبم دهید
با تهدیدهای اوراق عتیق تان
تنها یاد و خاطره ام را
باقی گذارید
یاد و خاطره ام را در این دم واپسین.

بر آنم که در ازای تک تک لبخندها و آرزوها
هزاران بار بیشتر پاسخت گویم
تا در این صف سرد و بی روح
در نظرگاهم غریبه ننمایی.

ساعت مرگ
خم گشته
و سمی زلال را در دهانم می ریزد
و آدمیان سر می رسند و
جسم و صدایم را
در خاک می کنند.


ساعت مرگ _ آنا آخماتاوا_ 1922 _ ترجمه :حمیدرضا آتش برآب

جمعه 11 اسفند 1391 - 12:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از ali به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: reza /
ali
آفلاین



ارسال‌ها : 2199
عضويت: 15 /6 /1391
وضعیتم اینه!
تشکرها : 673
سیمکارت من: سیمکارتم!
تشکر شده : 375
وب من : http://pran3.rzb.ir

پاسخ : 2 RE شعر روس
آزادی
عریان
به پیش می آید
گل افشان به قلب مان
و ما هم راهش قدم زنان
به گفتگوی آسمان قدم می نهیم.
ما سربازان
با همین دست ها
بر سپر عبوس دشمن حمله می بریم
آری
مردم
فرمانروایان خویش اند
این جا
آن جا
همیشه
همه جا!

باشد
که وقتی دوشیزگان
از پنجره ها بخوانند
نغمه ی نبردهای ما را دوره کنند
نغمه ی وفاداران
به سرزمین شان را
نغمه ی حکومت
مردمی شان را.


آزادی _ ویلیمیر خلینیاکف _ ترجمه حمیدرضا آتش برآب

یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 - 13:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ali
آفلاین



ارسال‌ها : 2199
عضويت: 15 /6 /1391
وضعیتم اینه!
تشکرها : 673
سیمکارت من: سیمکارتم!
تشکر شده : 375
وب من : http://pran3.rzb.ir

پاسخ : 3 RE شعر روس
اکنون بالش
از هر دو روی داغ است.
شمع دیگری
می میرد,کلاغها فریاد می کشند
آنجا,بی سرانجام.
همه شب هیچ نخوابیده م,
خیلی دیر است به خواب بیندیشم...
چه سفیدی بی تابانه ای
در ژرفای سفید پرده.
سلام,ای بامداد!


آنا آخماتوا_ ترجمه: شاپور احمدی

یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 - 13:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ali
آفلاین



ارسال‌ها : 2199
عضويت: 15 /6 /1391
وضعیتم اینه!
تشکرها : 673
سیمکارت من: سیمکارتم!
تشکر شده : 375
وب من : http://pran3.rzb.ir

پاسخ : 4 RE شعر روس
فکرتان خواب می بیند
بر بستر مغزهای وارفته
خوابش نوکران پروار را ماند
بر بستر آلوده
باید برانگیزم جُل خونین دلم را
باید بخندم به ریشها
باید عُنُق و وقیح
ریشخند کنم
باید بخندم آنقدر
تا دلم گیرد آرام



قسمتی از شعر"ابر شلوار پوش"_ ولادیمیر مایاکوفسکی_ ترجمه:م .کاشیگر

یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 - 13:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ali
آفلاین



ارسال‌ها : 2199
عضويت: 15 /6 /1391
وضعیتم اینه!
تشکرها : 673
سیمکارت من: سیمکارتم!
تشکر شده : 375
وب من : http://pran3.rzb.ir

پاسخ : 5 RE شعر روس
تو از چه رو به من اعطا شدی
ارمغان اتفاق!
ای هدیه ی عبث!
زندگی!
و از چه رو به سر تقدیر
محکومی به زنجیر مرگ
کیست که از روی عداوت
مرا از نیستی خوانده
روحم را لبریز شور و
عقلم را سرشار تردید ساخته
ولی در فرارویم
دریغ از هدفی
به قلب
خلا
و در سر
جز یاوه ای م نیستم
و این جنجال مدام زندگی
و سیل غصه و اندوهش
چه عذابم می دهد.


زندگی _ الکساندر پوشکین _ ترجمه :حمیدرضا آتش برآب

یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 - 13:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ali
آفلاین



ارسال‌ها : 2199
عضويت: 15 /6 /1391
وضعیتم اینه!
تشکرها : 673
سیمکارت من: سیمکارتم!
تشکر شده : 375
وب من : http://pran3.rzb.ir

پاسخ : 6 RE شعر روس
آه که چه در سقوطند
سالیان ما
لطیف تر دل می بندیم و موهوم تر...
برتاب
برتاب
ای برق بدرود آخرین عشق
ای برق بدرود غروب!

نیمی از آسمان در آغوش تیرگی ست
تنها به مغرب
نوری پرسه می زند
درنگ کن
درنگ کن
لختی ای غروب
آهسته
آهسته
قدری ای فسون.

بگذار
خون در رگ هامان
کاستی گیرد
اما در قلب مان
هرگز لطافت نمیرد...
آه تو ای آخرین عشق!
تویی که هم یاس و
هم سعادتی.


آخرین عشق _ "فیودار تیوتچیف"_ترجمه حمیدرضا آتش برآب

یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 - 14:07
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ali
آفلاین



ارسال‌ها : 2199
عضويت: 15 /6 /1391
وضعیتم اینه!
تشکرها : 673
سیمکارت من: سیمکارتم!
تشکر شده : 375
وب من : http://pran3.rzb.ir

پاسخ : 7 RE شعر روس
پوشانده است
سبزه ها را
مروارید غلتان
و از راه می رسند
سلام های دل نشین
و خانه می گذارند
بدرودهای حزین

کجایی؟
آی محبوبم!
نازنینم!
انوار تابنده ی شامگاهان!
پر توان شنگرفی شفق!
دستم بر آسمان است و
چشمم در راه
تو را انتظار می کشم
عزیزم!
نازنینم!

تو را
که جریان مواج لتا درربود
تو را
که خیزاب پریده رنگ لتا برد
تو را انتظار می کشم!
عزیزم!
نازنینم!


به او _آندری بیلی _ ترجمه حمیدرضا آتش برآب

یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 - 14:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ali
آفلاین



ارسال‌ها : 2199
عضويت: 15 /6 /1391
وضعیتم اینه!
تشکرها : 673
سیمکارت من: سیمکارتم!
تشکر شده : 375
وب من : http://pran3.rzb.ir

پاسخ : 8 RE شعر روس
همه آن چیزها که اندوختم
عشق ها و
آرزوها و
باورها
همه در دعایی آمیختند:
طاقت بیاور
طاقت بیاور!


دعا _ فیودار ایواناویچ تیوچیف_ ترجمه:حمیدرضا آتش برآب

یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 - 14:10
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
farhad864
آفلاین



ارسال‌ها : 4
عضويت: 7 /4 /1398

پاسخ : 9 RE شعر روس
ممنون
جمعه 07 تیر 1398 - 02:21
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست رویتازه سازی پاسخ هاکلیک کنید !



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

با نصب تولبار آلكسا و کليک بر روي بنر زير به افزايش رتبه تالارگفتمان پرنس کمک کنيد

دریافت تولبار پرنس!